حالِ نو

ساخت وبلاگ

حس و حال خوبی دارم. یک جور سبکی که یادم نمیاد آخرین بار کی تجربه اش کردم. باید به احوال خوبم سرماخوردگی و احساس سردرد رو هم اضافه کنم. حسی که زیاد برام رنج آور نیست به شرطی که بتونم استراحت کنم ولی خوب متاسفانه امروز رو مدرسه دارم و فردا هم شیفت مشاوره م هست و پس فردا هم نوبت دندونپزشکی و ... و استراحت می ره تا غروب چهارشنبه...

کم کم دارم تو مسیری که باید قرار می گیرم و فکر می کنم مثل همیشه باید در مسیر پیشرفت خودم حرکت کنم و اینقدر درگیر حواشی نباشم. امروز عصر که برگردیم احتمالا مهمون ها رفتن و اگر خدا بخواد من می تونم به برنامه هام برسم و برای همین دارم تلاش می کنم خونه رو کمی مرتب نگه دارم برای بازگشت شکوهمندمون بعد از مدرسه

دیشب هم رولت مرغ گذاشته بودم برای شام. چندان خوب از کار درنیومد ولی تجربه ی خوبی شد و تونستم یه قدم به پختن یه رولت واقعا خوشمزه نزدیک بشم. ژله ی مغزدار رو هم خودم بیشتر از همه دوست داشتم

مدرسه هم دو زنگ به برنامه ی جشن دانش آموز گذشت. همکار سابقم کتاب های مدرسان م رو که دستش امانت بود آورد و بهانه ای شد تا با معاون مون صحبت کنیم و فهمیدم آیلتس داره و تو فکر مهاجرته... البته وضع مالی ش خوبه و خواستن اون با خواستن من متفاوته از اساس.

الانم میل نوشتنم بود گفتم تا قهوه م سرد شه بیام و یه پست بذارم. دارم با زندگی کنار میام. این برام موضوعیت داره و خود این مسئله است که داره حالم رو بهتر می کنه. باید در لحظه زندگی کنم با گریز گاه گاه به آینده. من قدرت این رو ندارم که جلوی مرگ کسی رو بگیرم.

...

خوبم. خوب باشید. خوب بمونید

برای من هم دعا کنید

+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 10:56 توسط رستا  | 

پارسه...
ما را در سایت پارسه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : psychologyforanexam بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 17:38