یه وقتایی گذشته اینقدر دور می شه ازت
اینقدر دور می شه ازت
که خاطراتت گم می شن
دیگه حتی خودتم پیدا نمی کنی...
...
پی نوشت:
من الان گم شدم، دارم دنبال خودم می گردم
بهش گفتم تو هجده نوزده سالگی دغدغه م این بود که هایدگر چی گفته، دکارت چی میگه ... الان تو اواخر جوونی م غرق چیپ ترین مسائلم...
می گه بی خیال ، همه چی تموم شده
بهش می گم من نمی ذارم، خودمو برمی گردونم، دوباره غرق می شم تو کتاب ها
هر دو سکوت می کنیم و یأس از پنجره داره سرک می کشه
برچسب : نویسنده : psychologyforanexam بازدید : 94